در دوره ساسانیان جامعهی شهری ایران نمود بیشتری پیدا کرد، ساختار کالبدی شهرها از یک طرف تحت تأثیر موقعیت طبیعی۔ اقلیمی مناطق بود و از طرف دیگر تحت تأثیر فضای ی حاکم بر جامعه بوده و ساختار اجرایی شهرها نیز به همین شکل بود تا اینکه اعراب به ایران آمدند و فضای ی و از همه مهمتر فضای کالبدی شهر با توجه بمذهب رسمی کشور تغییر پیدا کرد و چون اعراب کم کم با جایگاه شهر در جامعه ی انسانی آگاه شدند شهرها و شهرنشینی کم کم گسترش پیدا کرد اما با حملات مغولان و تیموریان حیات شهری در ایران از رونق افتاد هر چند بعضی از شاهان این سلسلهها دست به آبادی خرابیها زدند اما باز حیات شهری به رونقی که در قرون ( سه تا هفت ه ق) داشت نرسید تا اینکه صفویان روی کار آمدند و با توجه به وحدت ی که در جامعه بوجود آمد و همچنین اقداماتی که بعضی از شاهان این سلسله از جمله شاه عباس اول در جهت عمران و آبادی شهرها انجام داداند شهرنشینی و حیات شهری دوباره رونق خود را بدست آورد.
در این بخش قصد داریم به بررسی جایگاه شهر و شهرنشینی در ایران عصر صفوی و هم چنین به ساختار و عناصر کالبدی شهرهای آن دوره بپردازیم و با توجه به اینکه معمولاً ویژگیهای شهر و شهرسازی هر حکومتی در پایتخت آن به طور شفافتر تجلی مییابد سعی کردیم که مصادیق خود را از سه شهر تبریز، قزوین و اصفهان که به ترتیب به پایتختی انتخاب شده بودند، برگزینیم.
در بررسی ماهیت و جایگاه شهر در عصر صفویان، با مطالعهی کتب نوشته در این زمینه به این نتیجه میرسیم که صفویان بر خلاف مغولان که از جامعهای شبانی و چادر نشینی بر خاسته بودند و نگرش ایلاتی – عشیرهای آنها باعث شد با مسئله شهر و شهرنشینی بیگانه باشند، از بطن جامعه ایران برخاسته بودند و از خانواده های متمول ایران بودن، در کشوری بزرگ شده بودند که در طول تاریخ خود شاهد تحول عمیقی در حوزه ی شهر و شهر نشینی بود، درست است که طوایف چادر نشین قزلباشی که مهم ترین سهم را در روی کار آمدن صفویان داشتند در بین ایرانیان یکجا نشین بودند ولی آنها نیز مانند تمام اقوام گذشته به ایران آمده بودند در فرهنگ ایران مستحیل شدند و با آداب و رسوم آنها خو گرفته بودند. صفویان اصولاً با مفهوم شهر بیگانه نبودند و بر عکس بعضی از شاهان آنان از جمله شاه عباس اول تمام تلاش خود را برای رونق شهرنشینی از طریق ایجاد شهرهای جدید، بازسازی شهرهای قدیم، کوچ افراد به اجباری برای رونق تجارت و شهرنشینی انجام دادند (فروزنده، متولی؛ 1390).
البته رونق شهر نشینی در همه مناطق کشور یکسان نبوده و بیشتر شکل تمرکز گرایی داشته یعنی اینکه سعی میکردند پایتخت و مرکز و هم چنین شهرهایی که از لحاظ ی - اقتصادی و هم چنین مذهبی مهم بودند مثل تبریز ، اصفهان، . را گسترش دهند. عناصر شهرنشین نیز کمتر در امور مملکتی و کشوری سهم داشتند ، این امور بیشتر با سران ایلات و قبایل بود، مردم شهر اغلب به امور دادو ستد و تجارت می پرداختند مردم تحصیلکرده نیز بنا به ضرورتهای شغلی در شهرها تجمع داشتند و نزد امراء و اعیان یا تجار مشاغلی مثل مجلس نویسی، منشی گری و . برای خود مییافتند (ورهرام ۱۳۶۸: ۱۱۷ ).
در واقع شکل گیری دولت صفوی جمع بندی دقیقی بود از همه حکومت های گذشته چه از لحاظ امور دیوانی و چه از لحاظ امور هنر - معماری و شهر سازی. آنها اشکال گذشته را به شکل ماهرانه ای با اوضاع و احوال جدید جهان آن روزگار وفق دادند. در عین حفظ سنت های کهن و اعتلا بخشی به آنها که در نهایت در حوزه ی معماری و شهر سازی باعث بازسازی و ابداع مجدد مفاهیم شار و شهر شد که از دل آن مکتب اصفهان به وجود آمد. البته ابداع این مفاهیم جدید نطفهشان در دل حکومتهای آق قریونلو و قراقویونلو بسته شده بود و اولین سلاطین صفویه در آنجا بوده که برای اول بار مفهوم شهر آرمانی در ذهنشان خطور کرد و بازتاب آن را در زمان شاه طهماسب که قزوین را پایتختی انتخاب کرد مشاهده کردیم تا مجموعهای از میدان، بازار ، عالیقاپو، در آنجا ساخته شد (حبیبی، ۱۳۸۴: ۹۰-۹۳).
در این دوره علاوه بر شهر های قدیمی که وجود داشته بودند و شاهان به ترمیم بقایای آنها میپرداختند، شهرها و شهرکهای جدیدی بنا به مقتضیات ی - استراتژیکی و اقتصادی احداث شد از آن جمله میتوان به شهرک جدید جلفای نو اصفهان اشاره کرد که شاه عباس با کوچاندن ارامنه جلفای آذربایجان به آنجا این شهرک را احداث کرد که هدفش از این کار علاوه بر رونق شهرنشینی کمک به بهبود تجارت خارجی - ارامنه در این زمینه از ایرانیان مهارت بهتری داشتند. اجرای ت زمین سوخته در مقابل تهاجمات ترکان عثمانی و. بود یا در اشرف یا در بهشهر کنونی بناهای زیادی احداث کرد و آنجا را به شهری آبادان تبدیل کرد.
در سفرنامههای سفرنامه نویسان اروپائی که در آن زمان به ایران سفر کردند تا حد زیادی به اکثر این عوامل اشاره شده برای مثال می توان با دقت در مشاهدات تاورنیه از شهر تبریز به اهمیت آن از لحاظ ی ، تجاری، و . پی برد . آنجا که او در مورد تبریز نوشت: تبریز مملکت حاصل خیزی است ، غله و علف به حد وفور به عمل می آید و هم قسم سبزیجات بر میدارند ، عدهی کثیری تجار و مال التجاره در آنجا هست. خصوصاً ابریشم که از گیلان و نقاط دیگر به آنجا حمل می شود ، تجارت عمده اسبهای خوب و ارزان در آنجا رواج دارد و پول در آنجا بیش از سایر مناطق آسیا در گردش است ، ارامنه چندی در آنجا به تجارت مشغولند چون سررشته ی بهتری از ایرانیان دارند ، شهر تبریز به واسطهی تجارت بزرگ یکی از معروفترین شهرهای آسیا است با عثمانی، گرجیها، هندوستانیها، و . تجارت دارد و بازارهای سرپوشیده آن پر است از امتعه نفیس» (سفرنامه تاورنیه؛ ۱۳۳۱: ۶۷۶۶).
همچنین او در مورد علت انتخاب اصفهان به پایتختی توسط شاه عباس نوشت که: اصفهان از زمانی که شاه عباس آن را به پایتختی انتخاب کرد ترقی پیدا کرد علت انتخاب آن به خاطر موقعیت و وضع جغرافیایی بهتر که هم به ممالک متفرقه نزدیک است و هم برای افکار آتیه او بیشتر مناسب ، چون او می خواست علاوه بر جنوب مشرق و مغرب را نیز بگیرد (سفرنامه تاورنیه، ۱۳۳۱: ۳۷۸).
شهر اشرف نیز که به عنوان پایتخت تابستانی شاهان صفوی خصوصا شاه عباس اول معروف شد میتوان در زمره شهرهای تشریفاتی به شمار آورد که شاه عباس اول با توجه به شرایط مناسب و مطلوب طبیعی آن به مجموعه ای از باغها، ابنیههای باشکوه را در آنجا بر پا ساخت و تلاش نمود تا اغلب پذیرائیهای مربوط به سفیران و شخصیتهای خارجی را در آن محل برگزار کند. افزون بر آن در بنای شهر مزبور به وضوح نقش عوامل جغرافیایی، اقلیمی و نیز ی و حکومتی خود نمایی میکرد (مهجور، ۱۳۷۸: ۶۶).
پیترو دلااوله در مورد شهر اشرف نوشت: جمعیت شهر کم نیست شاه عده زیادی را به آنجا کوچ داده و تمام تلاشش بر این است که تا حد امکان هر چه زودتر به جمعیت شهر افزوده شود و تعداد ساختمانها افزایش یابد» (دلاواله؛ ۱۳۸۴: 171).
با دقت در مصادیق ذکر شده در بالا میتوان به وضوح علت رونق بیشتر بعضی شهر را نسبت به بعضی دیگر مشاهده کرد البته ناگفته نماند که این رونق همیشگی و متداول نبوده بلکه گاه در اثر بروز جنگ های داخلی خارجی و هم چنین سیستم مالیاتی ناکارآمد و بروز عوامل طبیعی از زله و سیل و . بعضی از این شهرهارونق خود را از دست میدادند. برای مثال می توان از وقوع زلهای که در سال ۹۵۶ در ولایت قائن از ولات خراسان اشاره کرد که در پنج قریه به وقوع پیوست چنانچه نزدیک سه هزار مرد و زن در زیر آوار ماندند (روملو، ۱۳۵۷: ۴۲۲، منشی ترکمان، تاریخ عالم آرای، ج ۱، 1382: 117). یا به آمدن سیل در سال ۹۶۵ به قزوین اشاره کرد که حسن بیک روملو شدت آن را تا حد زیادی ذکر کرده که باعث خرابی و ویرانی دو هزار خانه شد (دروملو، ۱۳۵۷: ۵۱۹).
شهر تبریز که در نزدیکی مرزهای دشمن اصلی صفویان یعنی ترکان عثمانی بود بارها مورد تعرض قرار گرفت و به کلی ویران میشد، برای نمونه در سال (993ه ق) و در زمان سلطنت محمد خدابنده فرهاد پاشا از جانب عثمان پاشا مامور گرفتن تصرف تبریز شد، او شهر را بکلی نابود کرد اموال و اسباب و خزائن شهر را نیز غارت کرد و به این ترتیب شهری به آبادانی و معموری تبریز بدست دشمن افتاد (ترکمان، ج ۱، ۱۳۸۲: ۳۰۵-۳۱۰).
علاوه بر جنگهای خارجی گاه دشمنی دو دسته یا طایفه نیز رونق و آبادانی شهری را به افول میبرد، برای مثال در زمان سلطنت محمد خدابنده و در زمانی که مخالف و ضدیت طوایف قزلباش بحد زیادی رسیده بود و هر کدام سعی میکردند املاک زیادی را دارا باشند بین طوایف ترکمان و شاملو بر سر شهر کاشان در گیری خونین ببار آمد ، قضیه از این قرار بود که شهر کاشان جز متصرفات محمد خان ترکمان بود و امرا این محمد خان بر مردم آنجا ظلم بیش از حد روا میداشتند بطوری که مردم مجبور به مهاجرت از کاشانه خود می شدند ، در این میان شاهوردی خلیفه به کاشان رفته و با کمک مردم، ترکمانان را بیرون کرده و عده ی زیادی از آنها را بقتل رساند اما در نهایت مغلوب محمد خان شد و محمدخان دوباره بر آنجا مسلط شد و ظلم و ستم خود را بر مردم آنجا از سر گرفت (افوشته ای نطنزی، ۱۳۷۳: ۱۸۹ -۱۹۸)، باری به هر ترتیب این جنگها باعث از بین رفتن افراد هر شهر یا مهاجرت آنها ، از بین رفتن نیروی تولیدی انسانی ، متوقف شدن پیشرفت آن شهر و نتایج از این قبیل میشد.
با توجه به اوصاف ذکر شده متوجه میشویم که پیشرفت ، اعتلا و ترقی جایگاه شهر در نتیجه رونق شهرنشینی در دوره صفویه بر میگشت به محیطی که آنها در آنجا پرورش یافتند بیشک اگر صفویان نیز از میان مردمی بر میخاستند که دارای افکار ایلی - عشیره ای بودند تمایل چندان به مسأله شهر و آبادانی مملکت از خود نشان نمی دادند و سعی می کردند همان شیوه ی زندگی چادر نشینی خود ادامه دهند، اما چون آنها از دل سرزمینی بر خاستند که دارای قدمت طولانی در زمینه ، فرهنگ ، تمدن، پیشرفت و آبادانی بود که در نتیجه یورش بیگانگان پیشرفت آن رو به زوال نهاد. وقتی روی کار آمدند سعی کردند به تداوم سنتهای کهن ایرانی در زمینه امور دیوانی - تشکیلاتی و شهر سازی و معماری با به روز کردن آنها ، بپردازند و به همین دلایل ما شاهد رونق دو چندان شهر در این دوره هستیم تا جائیکه یکی از شاهان این سلسله به نام شاه عباس اول پایتخت خود را در زمره بزرگترین شهر های جهان آن روزگار در آورد به طوری که این جمله معروف را در مورد آن میگفتند اصفهان نصف جهان». حالا که جایگاه شهر و شهر نشینی در دوره صفویه و هم چنین علت رونق آنها برایمان روشن شد می پردازیم به عناصر و اجزای اصلی تشکیل دهنده ی شهرها.
5-3-4-2- رابطه قدرت و عناصر کالبدی شهرها در عصر صفوی
صفویان در ساختن شهر به مسائلی از جمله آب و هوا، نحوهی تابش خورشید، جهت وزش باد و توجه میکردند (مهجور، ۱۳۷۸: ۶۷). برای مثال چون کرمان طوفانی موسوم به طوفان سیاه داشت جهت شهر را شرقی به غربی قرار دادند و خانه را طبق آن بنا کردند تا قابل استفاده باشند (پیرنیا به نقل از مهجور، ۱۳۷۸: ۵۶ -۵۴).
در دوره صفویه بنای شهرهای جدید و گسترش شهرهای قدیمی بر مبنای بررسیهایی که از قبل مورد مطالعه قرار گرفته بود، صورت میگرفت چنانچه به شهادت مدارک تاریخی آمادهسازی و سازماندهی شهر قزوین برای تختگاه شدن از سال ۹۵۱ ه.ق آغاز گردید تا در زمان مناسب در سال ۹۶۲ کار انتقال پایتخت صورت پذیرفت با طراحی و اجرای شهر جدید اصفهان مدت ۲۵ سال طول کشید. در این طراحیها، محلات قدیمی را از بین نمی برند بلکه با ظرافتی خاص در کناره آنها بخشهای تازه میساختند (مهجور، ۱۳۷۸۶۸-۶۷).
درباره این سایت