خاندان پادشاهان صفوی از قدیم الایام در اردبیل مدعی ارشاد و صوفی­گری بودند. سلسله نسب خود را به امام هفتم و از آن طریق به حضرت علی، پسر عم وداماد پیغمبر اسلام می­رسانند (هینتس؛ 1377). اگر چه بسیاری از منابع این نسب­نامه را کذب می­دانند اما بعضی از منابع آن را واقعیت می­پندارند و دودمان صفوی را از نسل پیامبر می­دانند. سرسلسله این دودمان شخصی به نام شیخ صفی­الدین می­باشد. او در سال ۶۵۰ ه.ق در روستای کلخوران به دنیا آمد. او در سن بیست سالگی به جستجوی مرشدی در میان زهاد اردبیل برخاست اما هیچ کدام از آنها نتوانستند نیاز او را برطرف سازند بنابراین او برای پیدا کردن مرشد به سفر پرداخت تا اینکه بالاخره توانست در دهکده­ای در ساحل دریای خزر شیخ زاهد گیلانی را به عنوان مرشد بیابد شیخ صفی­الدین مدت هفده سال در خدمت شیخ زاهد بود تا آنکه در رجب ۷۰۰ ه.ق شیخ زاهد در گذشت وریاست طریقت زاهدیه را به شیخ صفی الدین سپرد این گونه شد که شیخ صفی الدین جانشین شیخ زاهد گیلانی گردید (نوایی و غفاری فرد؛ 1387: 38). بعد از اینکه شیخ صفی به ریاست طریقت زاهدیه رسیدنام این طریقت را، صفویه نهاد. در این زمان بود که دوران جدیدی از ترویج و پیشبرد فعالانه طریقت آغاز گردید، چیزی را که قبلا طریقتی صوفیانه ودارای اهمیتی صرفا محلی بود به نهضتی مذهبی تبدیل کرد که نفوذ آن در ایران، سوریه و آسیای صغیر گسترش یافت (صبوری؛ 1374). بعد از شیخ صفی ریاست طریقت صفویه به پسر دومش صدرالدین موسی که در سال ۷۰۴ ه.ق به دنیا آمده بود و مادرش بی بی فاطمه دختر شیخ زاهد گیلانی بود رسید. شیخ صفی اداره نذورات واموال و املاک خصوصی طریقت را برعهده وی نهاد و او را مسئول ادامه اطعام فقراء در درگاه خداوند کرد به دلیل اینکه پسران دیگر شیخ صفی مدتی قبل و بعد از او از دنیا رفتند شیخ صدرالدین در حقیقت نه تنها وارث معنوی شیخ صفی بلکه وارث تمام دارایی های او نیز شد در دوران ریاست صدر الدین بود که بنای زیارتگاه خاندان صفوی در اردبیل آغاز شد و این محل مدفن اقارب وبطاین شیخ شد. همزمان با به قدرت رسیدن شیخ صدرالدین ابوسعید، ایلخان مغول، در سال ۷۳۶ه.ق از دنیا رفت و دولت ایلخانان تجزیه شد. شیخ حسن چوپانی به قصد مملکت گیری بر آذربایجان تسلط یافت پس از مرگ او در سال ۸۴۴ه.ق برادرش ملک اشرف به پادشاهی رسید ملک اشرف از قدرت شیخ صدر الدین واهمه داشت به همین دلیل او را زندانی کرد ولی بعد از مدتی او را آزاد کرد ولی زمانی که قصد داشت دوباره او را زندانی کند شیخ صدرالدین به گیلان هجرت کرد. بعد از مدتی ملک اشرف به دست جانی بیگی در سال ۷۵۸ ه. ق به قتل رسید و دوباره شیخ صدرالدین به درخواست این پادشاه به آذربایجان برگشت و بار دیگر در اردبیل مقیم شد (پیرنیا؛ 1343: 845). شیخ صفی الدین در زمان حیات خود نیز از احترام امرای مغول برخوردار بود. حمدالله مستوفی در این باره می نویسد: شیخ صفی الدین هنوز در قید حیات است و مردی صاحب وقت ومتولی عظیم دارد و به برکت آنکه مغول را با او ارادنی تمام است بسیاری از آن قوم را از ایذا به مردم رسانیدن باز می دارد. در زمان شیخ صفی تنها تعداد زائران آناتولی و عراق در عرض سه ماه، به ۱۳۰۰۰ تن می رسید. طریقت صوفیگری در دوران شیخ صفی ودوران سه نفر از جانشینان بلافصل وی از احترام زیاد مراجع قدرت برخوردار بود ایلخانان مغول و وزرای اعظم آنها را در مقابل شیخ صفی الدین کرنش می­کردند و همین کار را آل جلایر نسبت به شیخ صدرالدین انجام می دادند و تیمور و اعقاب او هم به خواجه على احترام فراوانی می­کردند. این احترام بیش از حد به این طریقت وشیوخ آن در خلال سلسله های بعدی  قراقویونلو و آق قویونلو همچنان ادامه یافت سال­های عمر شیخ صدرالدین، سالهای پایان قدرت ایلخانان و ورود تیموریان به قلمرو ایران را در بر می گیرد دوره شیخ صدرالدین برای طریقت دوره ناآرامی ودوره سختی بود ولی با این وجود بر تعداد مریدان آن افزوده شد بعد از شیخ صدرالدین پسرش خواجه علی بر مسند ریاست و سجاده نشینی طریقت صفوی نشست تحت رهبری خواجه على تعالیم غیر مخفی طریقت صفویه آشکارا ماهیت شیعی گرفت و اعتقاد خود را به مذهب شیعی ابراز داشتند. در زمان او بود که کار طریقت بالا گرفت و شیوخ صوفی به قدری قدرت و نفوذ پیدا کردند که از تیمور سخت کش تقاضای آزادی بعضی از اسرایی را نمود که او پس از پیروزی بر سلطان بایزید عثمانی در جنگ آنقره در سال ۸۰۴ ه.ق از آناتولی با خود آورده بود بعد از آزاد شدن عده ای از آنها به وطنشان باز گشتند (مزاوی؛ 1388: 129). در این حین به آنها گفته شد که رفت و آمدنتان را کم کنید چرا که ظهور مذهب واقعی اثنی عشری نزدیک است و شما باید آماده فداکاری باشید. بعضی از این اسرا در اردبیل باقی ماندند و به صوفیان روملو شهرت یافتند. براساس منابع تاریخی در حقیقت گرایش خاندان صفوی به مذهب اثنی عشری در دوره اول شکل گیری طریقت صفوی وجود نداشت و شیخ صفی و صدر الدین موسی سنی مذهب بودند ولی رگه های گرایش به فرقه شیعه از دوره خواجه على هویدا گشت و به طور مشخص در دوره­های بعدی در میان روسای طریقت آشکار گشت و در نهایت در دوران شاه اسماعیل اول بود که مذهب تشیع، مذهب رسمی کشور شد.

خواجه علی در اواخر عمر، شیخ ابراهیم، پسر خود را به ریاست طریقت صفویه منصوب کرد و به قصد حج عازم مکه شد. در راه بازگشت خواجه علی بیمار شد و در گذشت و در بیت المقدس در سال ۸۳۰ه.ق به خاک سپرده شد. مدفن او در بیت المقدس مشهور به آرامگاه سید عجمی رسید ایرانی است (عالم آرای؛ 1349: 21). بعد از این که شیخ ابراهیم ریاست طریقت را بر عهده گرفت به مدت ۲۰ سال بر این مسند تکیه کرد. در این دوران اتفاق مهمی رخ نداد آنچه آشکار است این است که ابراهیم شبکه هواخواهانی که فعالانه در گیر پیشبرد تبلیغات صفویه در آناتولی ودیگر نقاط بودند حفظ و تقویت کرد. در رأس این سازمان مقامی که خلیفة الخلفا" نامیده می شد قرار داشت (فخرداعی؛ 1368: 226). رهبران طریقت صفویه و بعدها پادشاهان صفویه به وسیله همین خلیفه الخلفا وزیر دستان او که به پیر معروف بودند با مریدان صوفی خود در داخل و خارج ایران ارتباط داشتند و بر آنها نظارت می کردند خلیفه الخلفا معاون و نایب شخص مرشد کامل یعنی رهبر طریقت صفویه شناخته می شد همه صوفیان دستورات خلیفة الخلفا را نظیر دستورات رهبرشان اطاعت می­کردند در زمان شیخ ابراهیم تعداد مریدان روز به روز افزایش پیدا می­کرد و مقبره اردبیل به مقدار زیادی غنی شده بود. در زمان چهار رهبر نخستین طریقت اردبیل یعنی (شیخ صفی، شیخ صدرالدین، خواجه على وشیخ ابراهیم) تمامی علائم حاکی از آن بود که این طریقت مرکز مهمی برای توسعه و اشاعه آئین صوفیگری در آذربایجان در شرق در قلمرو تیموریان و در غرب در آناتولی به شمار می رود در خلال این دوره از حیات این طریقت هیچ نوع نشانه محسوسی از تشیع در حد شیعه اثنی عشریه ویا در سطح مردمی اغلاة» مشاهده نمی شد چنین به نظر می­رسد، بی­نظمی­ها و اغتشاشات ی که بعد از مرگ آخرین سلطان ایلخانی، سلطان ابوسعید رخ داد زمینه مساعدی برای اشاعه این طریقت به وجود آورده است. بعد از شیخ ابراهیم پسرش شیخ جنید ریاست طریقت صفوی رابرعهده گرفت اگر چه مؤسس سلسله پادشاهی صفویه، شاه اسماعیل است باید عامل اصلی تشکیل این سلسله را نتیجه تلاش­های فوق العاده شیخ جنید و پسرش شیخ حیدر دانست. روزبهان خنجی نویسنده سنی مذهب دربار سلطان یعقوب، پسر اوزون حسن در مورد روی آوردن خاندان شیخ صفی به امور دنیایی وسلطنت این گونه می نویسد . جای بسی تأسف است که شیخ صفی الدین که خود از محرمات مبری بود به فرزندان خود یاد نداد تا گرد مسایل دنیوی نگردند. در نتیجه اولاد او برای کسب تاج و تخت به هر ذلت و بدبختی تن در دادند.» و می افزاید وقتی که امر جانشینی به جنید رسید نحوه زندگانی نیاکان خود را تغییر داد پرنده اشتیاقش تخم قدرت طلبی در آشیانه اندیشه­اش کاشت. هر لحظه و هردم در پی تصرف سرزمینی و ناحیه­ای بر آمد. کار انتقال از طریقت درویشی شیوخ صفویه به حکومت دنیوی با روی کار آمدن شیخ جنید عملی شد به طوری که او مدعی حکومت وریاست دنیوی شد، اتفاقی نیست که وی اولین رهبر صفویه است که لقب سلطان گرفت که نشان دهنده قدرت دنیوی است. جنید که دیگر به قدرت معنوی صرف راضی نبود با تحریک مریدانش به جهاد علیه کفار"، روحیه جنگجویی را در طریقت وارد ساخت این فعالیتها در ابتدا باعث سوءظن وسپس تشویق حکمران غرب ایران و جهانشاه قراقویونلو شد، بطوری که در پی دفع او بر آمد قشون او از تبریز متوجه اردبیل شد جنید وقتی وخامت اوضاع را دید همراه عده ای از صوفیان طریقت صفوی واولاد وخویشاوندان خود اردبیل را ترک کرد و به سوریه گریخت و چند سالی را در آنجا اقامت کرد و هنگامی که امیر حسن بیگی آق قویونلو (اوزون حسن) به روی کار آمد بنای دشمنی را با جهانشاه نهاد شیخ در شامات مشغول جلب پیروانی بود، همین امر باعث شد که روزبه روز بر تعداد آنها افزوده شود. اوزون حسن در این زمان در دیار بکر بود و سرانجام در دربار خود به جنید پناه داد او خواهرش، خدیجه پیگم را نیز به ازدواج شیخ جنید در آورد که این موضوع باعث تحکیم روابط آنها شد. شیخ جنید با فراهم آوردن نیروی نظامی در سال 860 هق تصمیم به فتح شیروان گرفت، دلیل او برای اینکار این بود که می خواست از شیروان به عنوان پایگاهی برای حمله به ایران استفاده کند ولی نتیجه این لشکر کشی فاجعه بار بود چون که جنید در این جنگ کشته شد (مینورسکی؛ 1363: 155).

بعد از جنید رهبری طریقت به پسرش شیخ حیدر رسید. اوزون حسن دخترش عالمشاه بیگم را به ازدواج شیخ حیدر در آورد ثمره این ازدواج شاه اسماعیل بود که در سال ۸۹۳ ه. ق به دنیا آمد. در حقیقت این ازدواج، ادامه اتحاد ی و نظامی با آق قویونلوها بود حیدر چون پدرش، هم قدرت معنوی و هم قدرت دنیوی را به کار گرفت. باطناً به دستور مشایخ و اهل الله سالک طریق ارشاد ودین پروری وظاهرا به آئین طریقت مسند آرای سروری بود. در سال ۸۹۳ ه.ق که سلطان حیدر فرصتی به دست آورد که مریدان ومنسوبان خود را جمع کند، فرمود تمام آنها به جای طاقیه ترکمنی، تاج صفوی را که به کلاه حیدر موسوم بود بر سر گذارند. این کلاه، کلاه مخصوص قرمز رنگی بود که دوازده ترک به مناسبت دوازده امام شیعه داشت و خود حیدر آن را برای پیروانش ابداع کرده بود این کلاه، علامت مشخصه پیروان و طرفداران دودمان صفویه گشت وسبب شد که عثمانیان به منظور استهزاء به آنان لقب قزلباش یا سرخ سر دهند . حیدر نیز مانند پدرش داعیه قدرت داشت و به دنبال قلمرویی برای حکومت خود بود. وی برای حمله به چرکسها که در شمال در گذرگاه داریال زندگی می کردند به ناچار می بایست از مناطق شیروانشاه می گذشت به همین خاطر به جنگ علیه شیروانیان پرداخت. حیدر نیز مانند پدر در جنگ با شیروانیان شکست خورد و کشته شد. بدین ترتیب نهضت صفویه برای دومین بار رهبر خود را در جنگ از دست داد. اما توان درونی آن، باعث پیشرفت بدون وقفه آن شد (همان؛ 20). حیدر از عالمشاه بیگم سه پسر به نامهای علی، ابراهیم و اسماعیل داشت. علی بزرگترین پسر شیخ حیدر به عنوان جانشین پدر به ریاست طریقت صفویه رسید و با پادشاه خواندن خویش آرزوهای ی صفویه را آشکارتر کرد. سلطان یعقوب حاکم آق قویونلوها که در قتل حیدر به شیروانشاه یاری رسانده بود، دستور داد که پسران حیدر را به همراه مادرشان که خواهر ناتنی وی می­شد دستگیر و در قلعه استخر زندانی کنند (۸۹۴ه.ق). در سال ۸۹۶ه.ق سلطان یعقوب در گذشت و این در حالی بود که هریک از مدعیان تاج و تخت سعی در حذف رقیبان خود داشتند این امر باعث جنگ­های داخلی و تجزیه امپراتوری آق قویونلوها شد. یکی از این مدعیان به نام رستم تصمیم گرفت که با توجه به نیروی نظامی صفویه و همین طور اعلان جنگ از سوی آنها به نفع خود علیه رقیبان استفاده کند به همین دلیل برادران صفویه را در سال ۸۹۹- ۹۰۰هق بعد از چهارونیم سال از زندان آزاد کرد. علی در این زمان به عنوان رهبر فرقه صفویه در تبریز از سوی رستم مورد پذیرایی قرار گرفت اما بعد از مدتی رستم نیز از قدرت روبه رشد صفویان دچار هراس گردید و به همین خاطر دستور دستگیری مجدد آنها را داد وقتی علی از نیت وقصد رستم باخبر شد همراه گروه کوچکی از فدائیان صفوی از اردوگاه رستم به اردبیل گریخت این گروه کوچکی که در پیروزی صفویان نقش اساسی داشتند به نام اهل اختصاص خوانده می شدند. در راه، علی به دلیل بیماری مرگ خود را نزدیک دید به همین خاطر برادرش اسماعیل را به عنوان جانشین خود تعیین کرد. گروه کوچک صفوی در راه مورد حمله آق قویونلوها قرار گرفت در این بین علی به دست آنها کشته شد[1] ولی اسماعیل به سلامت به اردبیل رسید و در مقبره صفویه پناه گرفت او توسط هوادارانش از چشم مأموران رستم پنهان ماند و توسط فدائیان و دوستداران صفویه به دربار یک حکمران محلی گیلان در لاهیجان به نام کار کیا میرزا علی رسید. در این میان رستم به دلیل تهاجم پسر عمویش به قلمرو وی کشته شد (۹۰۳ه.ق) کشمکش­ها و جنگ­های داخلی بعدی بر سر قدرت میان شاهزادگان آق قویونلو به اسماعیل این فرصت را داد که به همراه مشاورانش نقشه نهایی فروپاشی دولت آق قویونلوها را عملی سازد در این میان مسئولیت حفظ توان نهضت انقلابی در اصل به دست اهل اختصاص بود. چون که در این زمان اسماعیل ۱۲ سال بیشتر نداشت و هنگامی که به گیلان گریخته بود تماس خود را با مریدانش در آناتولی وقفقاز جنوبی و آذربایجان حفظ کرد. در سال ۹۰۵هق اسماعیل یا به احتمال قویتر اهل اختصاص به این نتیجه رسیدند که زمان مناسب برای دستیابی به قدرت فرا رسیده در این میان کار کیا تصمیم داشت که اسماعیل را به دلیل کمی سن از این کار منصرف کند ولی به نتیجه ای نرسید به همین خاطر مومات سفر او را فراهم و تا نزدیکی دیلمان او را همراهی کرد. اسماعیل با هفت تن از اهل اختصاص از راه دیلمان رهسپار طارم شد در این زمان پیروان وی به ۱۵۰۰ نفر می­رسیدند. در راه به واسطه تهدید حاکم آق قویونلوی اردبیل، اسماعیل که نیروی لازم را برای مقابله با وی نداشت به ناچار به دعوت محمد بیگ ترکمان (شوهر عمه اسماعیل) به تالش رفت. اسماعیل در بهار سال ۹۰۶ هق به اردبیل بازگشت وقاصدانی را به سوی طرفداران خود در سوریه و آسیای صغیر فرستاد و از آنها دعوت کرد به محلی به نام ارزنجان بروند، در بین راه طرفدارانی به اسماعیل پیوستند تا جایی که وقتی به ارزنجان رسید نیروهای وی به ۷۰۰۰ تن رسیده بودند. اسماعیل در ابتدا به امپراتوری آق قویونلوها که در دست شاهزاده آق قویونلویی به نام الوند میرزا و مراد میرزا بود حمله نکرد او ابتدا به شیروانشاه حمله کرد که یکی از دلایل آن را می توان انتقام خون پدر و جدش و دیگری آزمودن سپاه خود از نظر نظامی دانست. به هرحال حملات اسماعیل به فرخ یسار، در سال ۹۰۶ هق باعث پیروزی وی شد و در نتیجه فرخ یسار کشته شد. در سال ۱۰۷ ه ق طوایف مریدان ومعتقدان صوفیه قدیم را که قریب ۷۰۰۰ کس از استاجلو، شاملو، افشار، تکلو، رساق، روملو، ذوالقدر، قاجار وقراداعیان وغیرهم را در ظل رایت همایون مجتمع شدند. در این حین در جنگ دیگری که با الوند میرزا انجام داد او را نیز شکست داد واختیار تمامی نواحی آذربایجان را به دست گرفت. او فاتحانه در سال ۹۰۷ ه.ق وارد تبریز شد و در آنجا تاجگذاری کرد و خود را شاه نامید[2].

 

[1] سرپرسی سایکس، تاریخ ایران ، ص۲۲۷ - فاروق سومر، نقش ترکان آناطولی در تشکیل و توسعه صفوی ، احسان اشراقی و محمد تقی امامی، تهران، نشر گستر، ۱۳۷۱، ص ۲۴ - امین بنانی و دیگران ، ایران در روزگار صفویان ، یعقوب آژند، تهران ، انتشارات مولی ، ص ۷۳ - حبیب السیر ج ۴، ص۴۴۷ ، تاریخ شاه اسماعیل صفوی ، ص ۴۲؛ روملو، احسن التواریخ ، ج ۲، ص ۹۳۴ - بنانی، ایران در روزگار صفویان ، ص۷۲؛ فارق سومر، ص ۲۴.

[2] - نوایی ، تاریخ تحولات ی ، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه ، ص ۵۹ - روملو، احسن التواریخ، ج ۲، ص ۹۵۴ - بن عبدالطیف قزوینی، یحیی، لب التواریخ ، به تصحیح میر هاشم محدث، تهران ، انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ۱۳۸۶، ص۲۷۱؛ بن قباد خورشاه الحسینی ، تاریخ ایلچی نظام شاه ، دکتر محمد رضا نصیری - کوئیچی هانه ، تهران، انتشارات آثار و مفاخر فرهنگی ،۱۳۷۹، ص۷ - سیوری، ایران عصرصفوی ، ص۲۵؛ پیرنیا، تاریخ ایران ، ص۸۴۷؛ میشل مزاری ، ص ۱۶۶

نگارش پایان نامه شهرسازی

انجام پایان نامه شهرسازی

عناصر کالبدی شهرها در عصر صفوی

شیخ ,طریقت ,، ,سال ,صفویه ,اسماعیل ,در سال ,شیخ صفی ,در این ,بعد از ,را به ,ریاست طریقت صفویه

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اموزش الکترونیک سایت مد روز تشکیل وتحکیم بنیانهای خانواده بلاگ دوره 36 علامه حلی 1 1.000.000.000نفر تعمیر سونا و جکوزی ژئودالامپر از کتاب مافیای سیر و سلوک teslapress اصلاح سبک زندگی ( سلامتی ، بهداشت ، تغذیه، مهارت های زندگی و اعتقادات )